آسمون دلدادگی | ||
|
شنيده ام يك جايي هست
جايي دور
كه هر وقت از فراموشي خواب ها دلت گرفت
مي تواني تمام ترانه هاي دختران مي خوش را
به ياد آوري
مي تواني بي اشاره ي اسمي
بروي به باران بگويي دوستت مي دارم
بگويي يك پياله آب خنك مي خواهم
براي زائران خسته مي خواهم
ديگر بس است غم بي بامداد نان و هلاهل دلهره
ديگر بس است اين همه
بي راه رفتن من و بي چرا آمدن تو
من چمدانم را برداشته ام
دارم مي روم
تمام واژه ها را براي باد باقي گذاشته ام
تمام باران ها را به همان پياله ي شكسته بخشيده ام
دارايي بي پايان اين همه علاقه نيز
شنيده ام يك جايي هست
حدس هواي رفتنش آسان است
تو هم بيا ....
یاحق
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:سلام
خیلی خوشحالم کردی ممنون که با اینهمه مشغله بازهم به من سر زدی..توي اين دنياي خشك و خالي
توي اين روزگار پير و زخمي...بجز سبزي خاطره هات..چیزی ندارم....سرمایه ام دو سکه محبت است یکی مال تو...
و دیگری صدقه به نیت شادی تو......موفق باشی ....یاحق
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |